شوهر ضد گلوله
در این خبر آشنا میشوید با: شوهر ضد گلوله، راز سوءقصدهای سریالی به کارمند یک دانشگاه، سوءقصدهای سریالی، اعترافات عجیب و هولناک، تصادف برای تنبیه، مرگ با پودر، نقشه های مختلف برای قتل. تا پایان خبر با ما همراه باشید.
جهت گوش دادن به اپیزد بیست پادکست جنایی دادپویان یعنی جان سخت، میتوانید به لینک زیر مراجعه کرده تا با روایت کامل این داستان آشنا شوید.
راز سوءقصدهای سریالی به کارمند یک دانشگاه
چهار بار او را مورد سوءقصد قرار دادند. دو بار با شلیک گلوله تا پای مرگ رفت. یک بار قفسه سینه و یکبار هم سرش هدف گلوله قرار گرفت. ولی هر بار به طرز معجزه آسایی زنده ماند.
نفسهایش قطع نشد تا بفهمد، آن کسی که نمیخواهد او زنده بماند، همسرش است. کارمند دانشگاه که در آخرین ترور خونین باز هم توانست زنده بماند، حالا فهمیده که همسرش با همدستی یک مرد دیگر قصد کشتن او را داشتند. همسر این مرد حالا دستگیر شده و روایتی هولناک و عجیب و غریب از سوءقصد به شوهرش را پیش روی پلیس پایتخت قرار داده است.
اواسط دی ماه بود که به پلیس پایتخت خبر رسید، مردی هنگام رفتن به محل کارش از سوی فردی ناشناس هدف شلیک گلوله قرار گرفته و زخمی شده است.
ماموران پلیس بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و به همراه بازپرس جنایی، راهی محل حادثه شدند. با حضور ماموران پلیس مشخص شد که فرد زخمی مردی به نام هرمز است که در یکی از دانشگاه های پایتخت کار میکند.
او صبح زود زمانیکه قصد سوار شدن به سرویس محل کارش را داشت، درست جلوی در خانهشان هدف شلیک یک گلوله به سرش قرار گرفته بود.
او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. با اینکه گلوله به سرش شلیک شده بود، اما به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافت. او به حالت کما رفت. تا اینکه پس از چند روزی از کما بیرون آمد اما به دلیل وخامت حال در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شد.
این در حالی است که بررسیهای بعدی نشان داد، هرمز چهار ماه قبل نیز مورد یک سوء قصد دیگر قرار گرفته و آن زمان نیز به طرز معجزهآسایی از مرگ حتمی نجات پیدا کرده بود.
ماموران پلیس در تحقیقات خود دریافتند که این مرد 30شهریور امسال هدف گلولههای شخصی ناشناس قرار گرفته بود. او با شلیک سه تیر روانه بیمارستان شده بود.
با اینکه یکی از تیرها به قفسه سینه هرمز اصابت کرده بود اما در این حادثه نیز جان سالم بدر برد. او نجات یافته بود و این بار نیز دوباره هدف شلیک گلولههای شخصی ناشناس قرار گرفت.
سوءقصدهای سریالی
باتوجه به اینکه مرد جوان دو بار مورد سوءقصد با اسلحه قرار گرفته بود، بازپرس جنایی دستور بررسی گلوله ها را صادر کرد. بررسیهای کارشناسانه از سوی متخصصان تشخیص هویت، نشان داد که گلوله ها از کلت کمری شلیک شده است، اما تحقیقات بعدی نشان میداد که این تیرها از دو اسلحه کلت متفاوت شلیک شده است.
بنابراین، این فرضیه پیش روی بازپرس و ماموران پلیس قرار گرفت که احتمالا ضارب اول با ضارب دوم متفاوت باشد.
این فرضیه در حالی روی میز بازپرس جنایی قرار گرفته بود که بازبینی دوربین های مداربسته اطراف محلهایی که به مرد جوان شلیک شده بود، سرنخ متفاوتی را به دست ماموران داد.
در بازبینی دوربین های مداربسته تصاویر ضارب به دست آمد. متهم صورت و دست هایش را کاملا پوشانده بود. با این حال فیزیک بدنی و وضعی جسمانی متهم و حالت راه رفتنش نشان میداد که هر دو ضارب یک نفر است.
بنابراین مشخص شد که احتمالا فردی با استفاده از دو اسلحه در دو صحنه متفاوت دست به این سوءقصد زده و میخواسته تیم تحقیق را گمراه کند.
در ادامه، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، به سرنخها و مدارکی دست پیدا کردند که مسیر پرونده را تغییر داد. آنها دریافتند که همسر هرمز مدتی است با شوهرش اختلاف داشته و همچنین با مرد جوانی به نام حمید ارتباط پنهانی داشته است.
تماسهای پنهانی این دو نفر ادامه داشته و روز حادثه نیز با او تماس گرفته و چندین بار با هم صحبت کرده بودند.
اعترافات عجیب و هولناک
برای همین بازپرس جنایی، دستور بازداشت حمید و ملیحه را صادر کرد. ملیحه تحت بازجویی قرار گرفت و اعترافات هولناکی را بیان کرد. او گفت: مدتی بود که شوهرم مرا اذیت میکرد. کتکم میزد و آزارم میداد.
از رفتارهایش خسته شده بودم. برای همین به فکر زهر چشم از او افتادم. میخواستم کاری کنم که از من بترسد. برای همین وقتی با حمید آشنا شدم با او درددل کردم و قرار شد کمی شوهرم را بترسانیم. شما می توانید با وکیل کیفری مشاوره حقوقی داشته باشید.
دو مرحله برایش نقشه کشیده بودیم، اما بینتیجه ماند. یک بار تصمیم گرفتیم او را بیهوش کنیم که نشد. یک بار هم حمید با خودرویش به موتور شوهرم زد. ولی باز هم بیفایده بود.
وقتی دیدم شوهرم همچنان به کارهایش ادامه میدهد، تصمیم گرفتم که او را به قتل برسانم.
در ادامه حمید نیز به سوءقصد عجیب اعتراف کرد و در روایت این ماجرا گفت: من در یک شرکت آبدارچی بودم. خودم دو فرزند دارم. سال 99 بود که با ملیحه آشنا شده بودم. من و ملیحه در اینستاگرام با هم آشنا شدیم.
در واقع او به من درخواست داد و در اینستاگرام با هم ارتباط بر قرار کردیم. در آن مدت ملیحه مرتب درددل میکرد و از اینکه شوهرش او را کتک میزند، گله و شکایت میکرد. میگفت همسرش دستبزن دارد و بداخلاق است.
ملیحه میگفت همسرش شبها دیر به خانه میآید و هیچ توجه خاصی به او ندارد. ملیحه آنقدر در گوشم خواند که ناخودآگاه از شوهرش متنفر شده بودم. تاجایی که از او خواستم از شوهرش جدا شود. ولی ملیحه میگفت نمیتواند از شوهرش طلاق بگیرد. چون دو فرزند دارد و نمیتواند از او جدا شود.
جهت گوش دادن به اپیزد بیست پادکست جنایی دادپویان یعنی جان سخت، میتوانید به لینک زیر مراجعه کرده تا با روایت کامل این داستان آشنا شوید.
تصادف برای تنبیه
این مرد در ادامه اعترافاتش گفت: ملیحه مرتب با من درددل میکرد و میگفت چارهای جز تحمل کردن ندارد. تا اینکه به من پیشنهاد داد که از شوهرش زهر چشم بگیرم. میخواست شوهرش را ادب کند تا شاید بترسد و کمی رفتارش بهتر شود.
چون دلم برایش میسوخت قبول کردم که شوهرش را تنبیه کنم. شب عید سال 1401 بود که نخستین سوءقصد را انجام دادم. آن شب به انتظار هرمز نشستم تا از خانهاش خارج شود. او را تعقیب کردم.
سوار ماشین خودم بودم. تا اینکه به جایی خلوت رسیدیم و من با ماشین به موتور او زدم. روی زمین افتاد و مجروح شد. من هم فرار کردم. سه روز بعد، ملیحه با من تماس گرفت و گفت شوهرش سالم است و حتی از رفتارهایش دست برنداشته است.
او میخواست شوهرش مجروح شود تا در خانه بماند و کمی ادب شود. ولی این کار فایدهای نداشته و او اصلا رفتارهای بد و بداخلاقی هایش را کنار نگذاشته بود.
مرگ با پودر
این مرد به یک حمله دیگر اشاره کرد و در این باره گفت: وقتی از این راه به نتیجه نرسیدیم، تصمیم گرفتیم که داخل غذای او پودری بریزیم تا بمیرد. پودر را تهیه کردم و به ملیحه دادم.
قرار شد که داخل غذایش بریزد. ملیحه به من گفت که پودر را داخل غذایش ریخته ولی اثری نداشته است. خیلی تعجیب کردم. تصور میکردم پودر تقلبی به من دادهاند. شما می توانید با وکیل قتل مشاوره حقوقی داشته باشید.
تا اینکه ملیحه اعتراف کرد که ترسیده و پودر را داخل غذای شوهرش نریخته است. چون میگفت اگر شوهرش در خانه فوت کند، پلیس به او مشکوک میشود و قتل به گردنش میافتد.
به همین دلیل نقشه کشتن شوهرش با پودر مرگ نیز به نتیجه نرسید. در ادامه تصمیم گرفتیم که این مرد را با اسلحه به قتل برسانیم.
نقشه های مختلف برای قتل
مرد جوان ادامه داد: چهار ماه پیش بود که به هرمز در مقابل خانهاش، شلیک کردم. سه تیر شلیک کردم. یکی از تیرها به قلبش شلیک شد، اما کشنده نبود و چند روز بعد ملیحه خبر داد که شوهرش زنده مانده است.
بعد از مدتی برای بار چهارم تصمیم گرفتیم او را بکشیم. برای این کار، ملیحه 20 میلیون تومان پول به من داد که با آن یک اسلحه دیگر بخرم و بقیهاش دستمزدم باشد. من 15 میلیون تومان دادم و یک اسلحه دیگر خریدم. 5 میلیون تومان هم بهعنوان دستمزد برایم ماند.
این کار را کردیم تا به نظر نرسد سوءقصدها کار یک نفر بوده است. روز حادثه از کرج که محل زندگیام بود، راهی تهران شدم.
از 6 صبح جلوی خانه هرمز کشیک دادم. در نهایت وقتی او از خانهاش خارج شد تا به محل کارش برود، به سمتش شلیک کردم و پای پیاده متواری شدم، اما باز هم متوجه شدم که او زنده مانده است.
تا اینکه عذاب وجدان به سراغم آمد. خدا را شکر میکنم که زنده مانده است وگرنه الان تبدیل به قاتل میشدم. در این مدت نیز برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم، با ملیحه رابطهام را قطع کردم. تا اینکه دستگیر شدم.
با اعترافات این مرد به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، دو متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفتند. تحقیقات همچنان در این خصوص برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد.
در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید.
ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. ضمن اینکه وکلای مجرب و کارکشته دادپویان، با بیش از سیزده سال تجربه حرفه ای در تمام زمینه های حقوقی و کیفری، تمام راهکارهای لازم را به شما ارائه میدهند و اگر نیازی به تنظیم لایحه، تنظیم شکواییه، تنظیم دادخواست یا تنظیم اظهارنامه شد، میتوانند آنرا برای شما تنظیم نمایند و یا در صورت لزوم، میتوانید با اعطای وکالت نامه به ایشان، صفر تا صد پرونده را برای شما انجام دهند.
دادپویان حامی شما عزیزان و بهترین موسسه حقوقی است که با بیش از سیزده سال تجربه فعالیت های حقوقی و با بیش از سی وکیل پایه یک مجرب، به صورت تخصصی مشاوره حقوقی میدهد و وکالت میکند.
به عنوان مثال، چهار وکیل در زمینه دعاوی خانوادگی دارد که صرفا فعالیت و تمرکز خود را در حوزه دعاوی خانوادگی گذاشته اند. پنج وکیل در زمینه دعاوی کیفری دارد که صرفا تمرکز آنها دعاوی کیفری است و به همین منوال دعاوی دیگر.
بدون دیدگاه